نامه هایی که هیچ گاه پست نشدند



گاهی وقت ها به پشت سرم نگاه می کنم و می پرسم از خودم آیا این « من »بود  که فلان کار را انجام داد ؟ این « من »بود که چنین اشتباهی را مرتکب شد ؟ من بود که فلان کار سخت را انجام داد ؟ .

باور نمی کنم گاهی که این « من » همان « من » باشد و آن مرد درست گفت که هر شخصی در زمانی از زندگی اش آن ملاقات مقدس را تجربه خواهد کرد . آری درست گفت.

آن « من » با این « من » قدری تفاوت دارد ولی هنوز هم زور چیزهایی به این  « من »می چربد . مثلا وقتی در حال رانندگی هستی ، خاطره ای تو را به آن « من » می رساند و نزدیک  و آن دو را به مواجهه ناگزیر می کند ؛ فاصله ی « من » و  « من » در آیینه . فاصله ی بین تنفس و باز تاب .







Will the hard or soft target be the one that they take

When the rites are going down?

آیا اونا وقتی مراسم داره اجرا میشه هدف سخت رو انتخاب می کنن
یا آسون؟

Will this terrible silence be broken with agitated
Calls to hunt you down?

آیا این سکوت وحشتناک با صداهای پریشونی که بهت هجوم میارن
تموم میشه؟


When the stage is set, the line is drawn

وقتی صحنه آماده شد، محدودیت ها مشخص شد


The curtains up, the lights are on

پرده بالا کشیده شد، چراغ ها روشن شد

And you're on your own

و تو تنهایی

When the fever's set, the crowd is hot,

هیجان شروع شد، جمعیت شعله ور

The gloves are off, the knives are out

دستکش ها در آورده شده، چاقوها بیرون کشیده شده

And you're on your own

و تو تنهایی

Where the song has gone to grain

جایی که آهنگ شروع میشه

Here the faceless conjugate and breed

مردم و بی هویتی قرار دارن


دریافتگ





یا زخم هایی سر گشاده که مرا به خودم عودت می دهد،

با کلماتی از حنجره به دنیای بیرون که تنهایی مرا تکثیر  می کند ،

با کتاب های نخوانده ، با چشم های بسته دل به مفاهیم زده ،

با حافظه ای کوتاه که همه چیزی را از یاد برده و لکنت کلمات و فکر و نگاه و دست و پا و زبان .

این منم خیره در مغاک ، آشفته در تختخواب مالیخولیا .

این منم تخطئه در جهان سیمانی که باد طنین مرا به من باز می گرداند .

این منم پادشاه خودم  ؛ در سرزمین بادها تکثیر می شوم در اصوات .

این منم .









همه ی آدم ها .

شب که می شود ، هر ادمی با سرنوشتش ستاره می شود و می چسبد به سیاهی آسمان تا در افکار من بدرخشد .

او که سر شب نشده دل به خواب داده ،

او که درس می خواند و لای کتاب هایش ، افکارش را پیچانده ،

او که درد دارد و بیماری امانش را برید ،

آن جانباز شیمیایی که سال هاست از بی خوابی رنج می برد و در تمام این سال ها حتی یک ساعت هم نخوابیده ،

آن مرد و زن روستایی که دنیایشان با دنیای من و ما فرق می کند و در اتاق محقرشان به خواب رفته اند،

آن دیوانه که در سیاهی جاده هر شب خودش را تکرار می کند ،

و .

و باز هم از خودم می پرسم ای ستاره ی درخشانِ غوطه ور در تاریکی ! آیا تنها برای من می درخشی ؟


دریافت
توضیحات: بنیوشید







Good old rain

Is pounding on the dreamers
You've left a stain
On every single hour
All the treasures found
Will vanish with the tide
Illusion has gone
I'm all out of your web

Maybe on the moon
There is a soil for the doomed
I should save us a ride
I'll do what you want me to do
I'll lose the grip of your eyes
I'll do what you want me to do
You're the needle in my arm

I'll drain drain drain
The rivers of addiction
I dreamed I could
Feed my veins in oblivion
But ain't no shelter
For the years of our blindness
Though we're good people


We're bullets to each other wings

Maybe on the moon
There is a soil for the doomed
I should save us a ride
I'll do what you want me to do
You're the needle in my arm

Rain rain rain
Am I the only winner ?
In this silly game
Where tears are a trophy to gather ?
My solitude ain't new
I'm used to it by now
But there's is something in the blue
That has faded out of my eye

And maybe on the moon
There is a soil for the doomed
I should save us a ride
I'll do what you want me to do
You're the needle in my arm
I'll do what you want me to do
You're the needle in my arm


ترجمه فارسی متن ترانه Le Tunnel d’Or

نگاه کن به قندیلک‌ های رویا ها
که دیر زمانی ست
این جا در زیر چشمانم شکل می‌ گیرد
به همه‌ ی این امیدها
که به سوی دیگر آسمان ها، به سوی دیگر دروازه‌ ها
در حال تبخیرند
و رویا های من به بند انگشتانت گره می‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من

از هزاران نجات دهنده، تنها یکی مرا لمس می‌ کند
هنگامی که لبهایت بر لبهایم قرار می‌ گیرد
از میان همه‌ ی این باد ها، تنها یکی مرا با خود می‌ برد
هنگامی که سایه‌ ات بر درب اتاقم می‌ گذرد
و رویا های من به بند انگشتانت گره می‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من

آهم را بگیر، اشکم را بده
آن گاه که خود را بسیار نزدیک به مرگ می‌ بینیم
به ناچار تسلیم می‌ شویم
دوباره نفس بکش دروغ دلپذیر من
که زمان با نفس‌ های تو جریان می‌ یابد
و رویاهای من به بند انگشتانت گره می‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من

تنها، بر روی خاکستر خاطراتمان
آرام و ثابت
ریه‌ هایم می‌ گرید
اما قلبم آزاد است
و صدای تو به آرامی از اندیشه‌ ام محو می‌ شود
من آزادی‌ ام را رام خواهم کرد
و رویا های من به بند انگشتانت می‌ چسبد
و بسیار دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من …


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

نیکیار پیکاسو گرافیک کانون نجوم دانشگاه سیستان و بلوچستان فانوس خیال شرکت آلاس برزین بهترین سایتهای بازی ps4 اخبار تعطیلی مدارس Nicole قرآنیکا